آرام بخواب کودکم مبادا صدای گرگ های گرسنه ی
کوهستان بیدارت کنند مبادا
جهان غرق در فقر است و ما غرق افکار خویش
جهان غرق در اشک است و ماغرق خنده های مستانه ی خویش
جهان غرق در ظلم است و ماغرق در اموال خویش
جهان غرق است و ما درتماشایش
زندگی توی اشغال هارو از زندگی بین یه مشت اشغال ترجیح میدم
کسی که محتاج عشق است در دنیای تنهایی با محرومیت میسوزد؛جزخدا کسی نمی تواند انیس شب های او باشد. جز ستارگان کسی نمی تواند اشک های او را پاک کند . جز کوه های بلند کسی نمی تواند رازونیازهای او را بشنود . جز مرغ سحر کسی نمی تواند ناله ی صبحگاه او را حس کند .صدایش را میشنوم آرام و متواضع ، به قدری آرام می آید که حس میکنم تهی میشوم...
حس بودن...
حس ماندن...
حس زندگی...
حس همدلی...
بازهم همدلی...
بازهم یاری وکمک...
بازهم عشق ،آری عشق،عشق به انسانهایی مثل خودمان ،آری من ... تو و آنهایی که دوروبرمان هستند وما گاه بدون آنکه بخواهیم از کنارشان آرام و بی صدا یا شاید هم با غرور رد میشویم و حتی بعضی وقتها فراموشمان میشود که ماهم مثل آنهاییم ،اما نه اینجا ایران است ،سرزمین عشق و دوستی ها، سرزمینی که قدم به قدم بوی عشق وایثار می دهد و امروز در هرگوشه از این خاک در هوا هوای آسمانش بوی بهار استشمام میشود.
بهار...
همدلی...
ایثار...
آیا تو هم صدایش را میشنوی ؟صدای گامهای پراستوار بهار مهربان را ؟
و نیز صدای انسانی که چشم به دستان پرسخاوتت دوخته ؟
اگر میشنوی دستانت را به دستان من و مثل خودمان بسپار و همدلی کن ؛
حتی با یک گل سرخ...
هرچندخیلی اندک...
تنها بگو من هستم .
بر اساس گزارش نماینده صندوق کودکان سازمان ملل متحد در ایران 500 هزار کودک ایرانی زیر خط فقر و بیش از یک میلیون کودک نیز با کمتر از یک و دو دلار در روز زندگی می کنند.
.jpg)